امروزه نباید بازاریابی را به مفهوم قدیمی آن یعنی فروش - معرفی محصول و فروش - در نظر آورد، بلکه باید به مفهوم نوین آن یعنی برآوردن نیازهای مشتری، توجه کرد. اگر بازاریاب بتواند نیازهای مشتری را درک کند، محصولاتی را تولید و به بازار مصرف ارایه نماید که از بالاترین ارزش برخوردار باشند و قیمت گذاری، توزیع، ترویج و تبلیغ را به روشی کارساز انجام دهد، به طور حتم محصولات به راحتی به فروش خواهند رفت.
در بازاریابی اینترنتی روش ها و مدل های مختلفی برای انجام تبلیغات مورداستفاده قرارگرفته است. که در این جا به معرفی مهم ترین آن ها می پردازیم
1 - پست الکترونیک:
استفاده از پست الکترونیک دارای تاریخچه طولانی تری است. تبلیغات در بازاریابی اینترنتی از طریق بنرها، خرده سایت ها و موتورهای جستجو تکنیک هایی هستند که تنها در محیط وب عملی هستند اما پست الکترونیک زیرمجموعه فناوری های اینترنتی بوده و ســــال ها قبل از وب مورداستفاده قرار می گرفته است (البته باید متذکر شد که بعداز اختراع وب، فرستادن پست الکترونیک از طریق آن نیـــز طراحی گردید).با این حال، به کارگیری پست الکترونیک برای تبلیغات در بازاریابی اینترنتی در سالهای اخیر و با افزایش تعداد کاربران اینترنت موردتوجه قرار گرفته است.
2 - خرده سایت ها:
خرده سایت ها عبارتند از پنجره های کوچکی (کوچک تر از اندازه معمولی پنجره مرورگر) که هنگام جستجوی فرد در اینترنت ناگهان بر روی صفحه نمایش گر ظاهر شده و حاوی نوشته ها و تصاویر تبلیغاتی هستنــد. این نوع از تبلیغات در بازاریابی اینترنتی به پنجره هـای جهنده نیز معروف هستند.
در خرده سایت ها ممکن است از فناوری ها و تکنیک های پیشرفته رسانه ای استفاده گردد و یا ممکن است فقط دربردارنده متن باشند. از آنجا که این نوع تبلیغات بدون اجازه و خواست کاربران ظاهر می گردند و ممکن است مورد انتقاد قرار گیرند. با این حال، به طور گسترده در بازاریابی اینترنتی مورداستفاده قرار می گیرند و نرخ کلیک کاربران بر روی آن هانیز معمولاً بالا است.
3 - موتورهای جستجو:
در موتورهای جستجو، بعد ازآن که کاربر موضوع مورد جستجوی خود را در فرم مخصوصی که برای این کار تعبیه شده است را وارد می کند، لیستی از پایگاه های اینترنتی که دربردارنده موضوع موردنظر کاربرهستند بـــرای او جمع آوری می شود.
پایگاه های اینترنتی نظیر گوگل مثالی از موتورهای جستجو هستند. این موتورها معمولاً این امکان را به دارندگان پایگاه های اینترنتی می دهند تا مشخصات پایگاه خود را به بانک اطلاعاتی آن ها اضافه کنند.
بسیاری از کارشناسان حرفه ای کسب و کارهای اینترنتی، بازاریابی رایانامه ای را یکی از بهترین روشهای بازاریابی اینترنتی میدانند. شما با استفاده از این روش میتوانید بدون صرف هزینه های بازاریابی، با مشتریان بالقوه خود در سراسر جهان ارتباط برقرار نمایید.
همانند سایر روشهای بازاریابی، این روش نیز دارای قوانین خاص خود میباشد. در این روش، قبل از هر چیز باید به اندازه کافی نشانیهای ایمیل افراد را جمع آوری نمایید.
سپس به صورتی که در این مقاله توضیح داده شده است، اقدام به بازاریابی از طریق ایمیل نمایید. نکاتی که در اینجا توضیح داده شده است بخش عمدهای از مهارتهای بازاریابی از طریق ایمیل را به شما آموزش خواهد داد.
خوانندگان ایمیل خود را بشناسید. چه کسی را میخواهید با متن ایمیل خود جذب کنید؟ مطالب خود را به صورت خاص بنویسید و بر روی خوانندگانی که هدف اصلی شما هستند تمرکز کنید.
انتظار دارید خوانندگان ایمیل شما چه عملی انجام دهند؟ آمدن به یک سمینار علمی یا خرید یکی از محصولات یا خدمات شما؟ تا زمانی که یک هدف کاملاً واضح نداشته باشید با ارسال ایمیل وقت مردم را هدر ندهید!
به جای استفاده از کلمات تشریفاتی، تصویر واضحی از آنچه که میخواهید به خواننده منتقل کنید، برایش ترسیم نمایید. باید کاری کنید که خواننده ایمیل، با شما به یک دید مشترک برسد تا بتوانید عمل مورد نظرتان را از او درخواست نمایید.
باید بدانید که خوانندگان ایمیل شما شخصیتهای متفاوتی دارند. اگر خوانندگان، افراد متخصصی هستند، به اندازه کافی اطلاعات تخصصی در متن نامه خود بگنجانید تا آنها را در تصمیمگیری یاری نماید. میتوانید چند نقل قول از افراد خبره، چند ویژگی برجسته و توضیحاتی در مورد مزایای اصلی در ایمیل خود قرار دهید.
هنگامی که اولین پیشنویس نامه خود را تهیه میکنید هرچه در دل دارید بیرون بریزید. هر چیزی که به ذهنتان میرسد روی کاغذ بنویسید. سپس برگردید و قسمتهای اضافی را حذف کنید. قسمتهای اضافی عبارتند از : اطلاعات غیر اساسی، اطلاعاتی که به طور مستقیم به بازار هدف شما ارتباط ندارد و اطلاعاتی که در روند منطقی خواندن نامه وقفه ایجاد می کند.
قبل از نوشتن متن نامه ابتدا یک جمله مختصر برای جلبتوجه خواننده بنویسید. این جمله مختصر خواننده را جذب کرده و او را برای خواندن بقیه مطالب تحریک میکند. همچنین برای وادار کردن او به کلیک بر روی لینک مورد نظر قلابهایی را برای گرفتن توجه خواننده در متن نامه بگنجانید تا حس کنجکاوی او بیشتر شود . مثلاً : «اما صبر کنید! اطلاعات بیشتری در اینجا بر ای شما داریم» یا «خوب، حالا قسمت شیرین ماجرا شروع میشود».
هنگامیکه نامه تهیه شده را دوباره خوانی میکنید مطمئن شوید آنچه که نوشتهاید، نتایج مورد انتظار را به همراه خواهد داشت. تا زمانی که مطمئن نشدهاید بر روی آن کار کنید. فراموش نکنید شما فقط یک شانس در اولین برداشت خواننده خواهید داشت. پس موقعیت را از دست ندهید.
یک تکنیک ساده در زمینه بازاریابی از طریق ایمیل ارسال نامه های متوا لی با مضامین یکسان ولی با یک پاراگراف متفاوت جلب توجه کننده است . مثلاً اولین نامه را با این عنوان ارسال کنید “فقط ۶ کالای دیگر باقی مانده است… به اولین خریدار کالاهای باقیمانده یک عدد … هدیه داده می شود. “سپس پاراگراف مورد نظر را در نامه بعدی به این صورت بنو یسید “فقط ۳ کالای د یگر باقی مانده است…” و به همین صورت کالای خود را کمیاب جلوه دهید تا خواننده بر ای خرید از شما تحریک شود.
همواره به دنبال یادگیری مهارت عرضه محصول و ارائه پیشنهاد خرید کالایتان از طریق ایمیل باشید. داشتن مهارت بازاریابی از طریق ایمیل برای هر کسی که علاقمند به کسب و کارهای اینترنتی است بسیار ضروری است.
از نرم افزارهای قوی و تخصصی برای ارسال ایمیل استفاده کنید. هرچند که قابلیت ارسال ایمیل به صورت رایگان بر روی کامپیوتر شما وجود دارد اما اگر قصد بازاریابی الکترونیکی با استفاده از ایمیل دارید توصیه میکنیم حتماً از نرم افزارهای تخصصی این کار استفاده نمایید.
یکی از مهمترین مهارتها، توانایی گرفتن ایمیل بازدیدکنندگان سایت است . این کار اولین بخش پروسه بازاریابی الکترونیکی شما خواهد بود و در طراحی سایت خود باید اولویت اصلی را به آن بدهید. با هر ترفندی که میتوانید بازدیدکننده را راضی کنید تا آدرس ایمیل خود را در اختیار شما قرار دهد. سعی کنید بر ی آنها دلیل قانعکنندهای بیاورید. مثلاً عضویت رایگان برای دسترسی به مطالب رایگان و مفید یکی از دلایلی است که باعث میشود دیگران ایمیل خود را در اختیار شما قرار دهند.
حتماً یک خبرنامه اختصاص ی از طریق پست الکترونیکی در سایت خود داشته باشید. با این کار اولین قدم بازاریابی از طریق ایمیل را برداشتهاید عنوانی انتخاب کنید که در نگاه اول توجه خواننده را جلب کند . یکی از بهترین راههای افزایش فروش داشتن خبرنامه الکترونیکی و تبلیغ کالاهای جدید در آن میباشد.
همواره در ایمیلهای خود این امکان را به خواننده بدهید تا در صورت نیاز از عضویت در خبرنامه شما خارج شود . ممکن است خواننده علاقهای به مطالب شما نداشته باشد. کاری نکنید که شخص مورد نظر هر روز بدون خواندن نامه شما، با عصبانیت آنرا حذف کند.
نامههای فروش خود را با یک عبارت یا جمله تأثیرگذار، محکم و قوی به پایان برسانید. آن میتواند یک پاداش رایگان، یک تخفیف ویژه، یادآوری یک مزیت مهم، آخرین فرصت سفارشدهی یا مانند آنها باشد.
از هر جای ممکن همواره به دنبال جمعآوری آدرس ایمیل افرادی باشید که به موضوع سایت و کسب و کار شما علاقهمند هستند . همیشه فهرست خود را به روز کنید و تا جایی که امکان دارد به آن بیفزایید.
به تمامی نامههای الکترونیکی در سریعترین زمان ممکن پاسخ دهید. هیچ چیز مانند پاسخ ندادن به موقع، به نامه یک مشتری احتمالی، باعث از دست رفتن فروش نمیشود.
یک سیستم اتوماتیک ارسال دورهای ایمیل برای خودتان داشته باشید. ۹۹ درصد بازدیدکنندگان در اولین بازدید از سایت شما خرید نمیکنند! آنها حتی در دومین بازدید هم این کار را انجام نخواهند داد. برای فروش کالای خود به آنها باید بارها و بارها با آنها تماس برقرار سازید. برای این کار، یک سر ی ۷ تا ۱۰ تایی از ایمیلهای آموزشی در رابطه با موضوعات مورد علاقه کاربران تهیه کنید. فراموش نکنید که در بین ایمیلهای آموزشی، نامههای فروش خود را نیز بر ای آنها بفرستید. بطور مثال اگر از یک دوره ۷ تایی استفاده میکنید ۳ نامه فروش نیز در بین آنها به صورت یکی در میان ارسال کنید. این کار آمیزهای از اطلاعات مفید و تبلیغات برای گرفتن نتایج بهتر است . ارسال بیش از حد نامههای فروش، اعتبار شما را از بین خواهد برد و نبودن نامههای فروش در بین ایمیلهای آموزشی فروش محصولات شما را کم خواهد کرد.
نامههای فروش خود از زبان خودتان بنویسید نه یک شرکت. شخصی بودن نامههای فروش تأثیر بیشتری در خواننده ایجاد خواهد کرد. از نام افراد در موضوع نامههای الکترونیکی خود استفاده نمایید. این کار باعث میشود تا توجه آنها به سرعت جلب شود و برای خواندن نامه شما تحریک شوند.
برای صرفهجویی در زمان برای بازاریابی یا تبلیغات، کسب و کار آنلاین خود را مکانیزه و سیستم ارسال ایمیل خود را اتوماتیک نمایید. بدین منظور از نرمافزارهای «خود پاسخگو» و مانند آنها استفاده نمایید.
برای جلب توجه بیینندگان پیام خود، از فضای سفید بیشتری استفاده نمایید. همچنین در “خط موضوع ” می توانید از فضای خا لی بیشتری بین کلمات یا حروف استفاده نمایید.
در انتهای تمامی ایمیلهای خود از یک امضای الکترونیکی یکسان استفاده کنید. میتوانید از یک عبارت تأثیرگذار و تبلیغاتی در انتهای ایمیلهای ارسا لی به عنوان امضاء مختص خود استفاده کنید.
بازاریابهای موفق دائماً در حال گسترش راههای جدیدی هستند تا اطلاعات بیشتری درباره مشتریان یا افراد مورد هدف خود بدست آورند . به تازگی یک راز جالب در این زمینه کشف شده است! وبسایتها به تنهایی منجر به ایجاد فروش مناسب نمیگردند. ایمیلهای دنبالهدار بیشترین فروش را ایجاد میکنند. اگر از بازاریابهای حرفهای کسب و کارهای آنلاین بپرسید آمارهای وحشتناکی به شما خواهند داد. در اکثر وبسایتها بین %۰.۰۵ تا %۰.۱ بازدیدهای سایت منجر به فروش میگردد. یعنی از هر ۱۰ هزار نفر بازدیدکننده حدود ۵ تا ۱۰ نفر تبدیل به خریدار میشود! اما استفاده از ایمیلهای دنبالهدار این میزان را به ۵ تا ۱۰ درصد افزایش خواهد داد.
راههای مختلفی برای جمعآوری اطلاعات تماس افراد وجود دارد. تعدادی از این راهها عبارتند از:
از بازدیدکننده بخواهید هنگام عضویت در سایت برای دریافت اطلاعات کاملتر و برخورداری از امکانات گستردهتر، از طریق یک فرم اطلاعات تماس خود را در اختیارتان بگذارد.
از کاربر بخواهید در یک نظرسنجی شرکت کند و در صورت شر کت در نظرسنجی یک هدیه رایگان به نشانی او ارسال خواهد شد. کاربر با کمال میل اطلاعات تماس خود را برای شما خواهد نوشت! در کتاب میهمانان سایت میتوانید اطلاعات کاربر را دریافت کنید.
داشتن خبرنامه اختصاصی یک راه مؤثر است.
دانلود نرمافزارهای جالب یا کتابهای الکترونیکی رایگان را به شرط پر کردن یک فرم پیشنهاد دهید.
با کمی تفکر میتوانید راههای بیشتری برای دریافت اطلاعات افراد از طریق وبسایت پیدا نمایید.
افزایش بازدیدی که موتورهای جستجو مانند گوگل به سایت ما ارسال میکنند در حقیقت یکی از فرصتهایی است که ما میتوانیم در تجارت و یا کار خود از آن برای افزایش درآمد و فروش محصولات استفاده کنیم.
اما فکر کنید اگر این بازدیدکنندگان تنها ۱ ماه از طریق موتورهای جستجوگر به سایت ما وارد نشوند چه اتفاقی میافتد ؟ آیا این به معنای یک شکست برای ادامه فعالیت و رسیدن به هدف اصلی سایت فرضی ما نیست ؟
دلایل مختلفی وجود دارد که موتور جستجو گوگل ، رتبه سایت ما را در صفحهنمایش نتایج جستجو به کاربران اینترنتی کاهش دهد و همچنین گوگل پیج رنک سایت ما را کاهش دهد.
با آشنایی با این عوامل میتوانید از کاهش رتبه سایت خود جلوگیری کنید.
و یا درصورتیکه هماکنون این کاهش رتبه برای سایت شما اتفاق افتاده است راهحلهای دقیقتری را برای افزایش رتبه سایت خود انتخاب کنید. همچنین این نوشته میتواند اطلاعات خوبی را در اختیار افرادی قرار دهد که در رشته بهینهسازی سایت برای موتورهای جستجوگر ( سئو ) فعالیت میکنند تا در بررسی و آنالیز سایتهایی که بهینهسازی آنها را بر عهدهدارند از دلیل کاهش رتبههای ناگهانی باخبر شوند. در این نوشته با ۱۰ دلیل آشکارتر کاهش رتبه سراچهها (وبسایتها) و وبلاگها آشنا میشویم.
1. الگوریتم گوگل پاندا و ایجاد محتویات تازه برای سئو
گوگل از الگوریتم جدیدی بانام گوگل پاندا برای تشخیص ارزش و تازگی محتویات صفحات سایت شما استفاده میکند که اخیراً وقتی از مت کات رئیس بخش مبارزه با اسپم موتور جستجوگر گوگل در توییتر سؤال پرسیده شد که آیا گوگل پاندا هماکنون صفحات فارسیزبان را نیز میتواند آنالیز کند جواب زیر را دادند .
بله ، هماکنون گوگل پاندا توانایی آنالیز صفحات وب با تمامی زبانها بهجز کرهای ، چینی و ژاپنی را دارا هست.
پس اگر از نوشتههای سایتها و وبلاگهای دیگر در بهروزرسانی سایت خود استفاده میکنید و اخیراً کاهشی را در تعداد بازدیدکنندگانی که گوگل به سایت شما میفرستد احساس کردهاید پس باید بگوییم که گوگل پاندا متأسفانه سایت شمارا بهعنوان یک سایت کپیبردار شناسایی کرده است به همین خاطر نیز رتبه بسیاری از صفحات سایت شما در بعضی از جستجوهای پراستفاده از مثلاً رتبه ۳ یا ۴ صفحه اول نتایج به صفحه ۱۰ یا ۱۱ انتقال پیداکرده است ! بله ، گوگل خوشبختانه در این مورد جدیداً خیلی سختگیرتر شده است و حتی اگر شما گزارش کپیبرداری از روی سایت خود را به آن بدهید در کمتر از ۲۴ ساعت رسیدگی میکند.
2. تغییر الگوریتمهای رتبهبندی
یکی دیگر از عوامل باعث کاهش رتبه سایت شما در گوگل میشود تأثیر الگوریتمهای رتبهبندی به صفحات وب و تشخیص مرتبط بودن آنها با کلماتی که کاربران در این موتور جستجوگر جستجو میکنند .
تقریباً میتوان گفت بهصورت هفتهای در حال بهروزرسانی است پس ممکن است در بعضی از بهروزرسانیها سایت شما به دلیل رعایت نکردن نکات خاصی در مورد طراحی استاندارد و بهینهسازی سایت برای موتورهای جستجوگر امتیازهای منفی دریافت کند و این امر باعث کاهش رتبه سایت شما در بعضی از جستجوها و حتی بهصورت کلی شود.
همچنین در بعضی از موارد ممکن است سایتها و وبلاگهایی که به شما لینک دادهاند در این بهروزرسانیهای الگوریتم رتبهبندی گوگل ، کاهش رتبه پیدا کنند که این نیز باعث کاهش رتبه سایت شما در SERP یا صفحات اولیه نتایج جستجوی گوگل میشود.
3. پایان محبوبیت سایت شما در گوگل
با بررسی آمار و ارقام بسیاری از سایت و وبلاگها و بر اساس گفته بسیاری از مهندسین بخش جستجوی گوگل بسیاری از سایتها بعدازاینکه به پایگاه دادههای گوگل راه پیدا میکنند گوگل در رتبهبندی صفحات وب به آنها امتیازهای مثبت ویژهای میدهد که این امر کاملاً طبیعی است چون گوگل نیز مانند اکثر کاربران اینترنتی دنبال جدیدترینها است که در عنوان این بخش از کلمه ماهعسل برای این دوره استفادهشده است. البته اکثر سایتها بعدازاین دوره درصورتیکه بهینهسازی نشوند و از طرف کاربران نیز زیاد موردتوجه قرار نگیرند در رتبهبندیهای بعدی گوگل رتبههای واقعیتری به آنها داده میشود که این امر شاید باعث کاهش رتبه سایت شما شده است.
4. جریمه شدن سایت شما به علت استفاده از فنهای سئو کلاهسیاه
درصورتیکه برای افزایش رتبه سایت خود در موتور جستجوگر گوگل و افزایش تعداد کاربرانی که از این طریق میتوانید برای سایت خود کسب کنید از فنهای سئو کلاهسیاه ( Black hat SEO ) مانند افزایش تعداد صفحات سایت خود با استفاده از اسکریپتهای مخصوص ، افزایش غیرواقعی CTR ، افزایش تعداد کلمات کلیدی مرتبط و … استفاده میکنید گوگل بهراحتی این فنها را میشناسد و ممکن است خیلی زود سایت شمارا جریمه کند و بهطور کل سایت شما به کاهش رتبه چشمگیری محکوم شود.
5. رقصهای گوگل و جابجا شدن نتایج جستجوها
در بعضی از اوقات و برای بعضی از کلمات کلیدی ممکن است متوجه شده باشید که سایت شما مثلاً از رتبه اول نمایش دادهشده در نتایج جستجو به رتبه ۵ نزول کرده است و دیگر سایت ها جای شما را گرفته باشند. در این صورت خیلی ناراحت نشوید چون گوگل در حقیقت دارد با این کار خود ( رقص نتایج نمایش دادهشده ) بهترین حالت ممکن برای رتبهبندی سایت ها را امتحان می کند و در صورتی که بازهم کاربران بر روی صفحات موجود در سایت شما کلیک کنند در نتایجی که گوگل در آن ها رقصیده است به زودی شما دوباره به رتبه اول برای آن کلمه کلیدی باز می گردید و این بار جایگاه مستحکمتری را برای سایت خود در نتایج جستجوی آن کلمه کلیدی به دست آوردهاید.
6. مشکلهاست و سرورهای سایت شما
اگر از هاست های بیکیفیت و با سرورهای ضعیف استفاده میکنید ممکن است سایت شما در بسیاری از روزها برای بازدیدکنندگان به دلیل مشکلات سرور سایت شما غیرقابلدسترس ( Down ) باشد و درصورتیکه گوگل متوجه شود باگذشت چند روز مشکلات خرابی سایت شما رفع نشده است بهسرعت امتیازهای منفی به سایت شما میدهد که این باعث میشود در رتبهبندیهای بعدی سایت شما کاهش رتبه پیدا کند.
7. وجود لینکهای شکسته در سایت شما
یکی دیگر از دلایل از دست دادن رتبه سایت یا وبلاگ در موتورهای جستجوگر وجود لینکهای شکسته ( خراب ) در سایت شما است. گوگل و دیگر موتورهای جستجوگر همانطور که میدانید از رباتهای خود برای دنبال کردن لینکهای موجود در صفحات وب و ثبت محتوای آنها استفاده میکنند و درصورتیکه این رباتها در سایت شما با لینکهای روبرو شوند که خراب باشند و با رفتن به صفحه مقصد خطای ۴۰۴ ( وجود نداشتن صفحه مقصد ) این عامل نیز یک امتیاز منفی بزرگ برای سایت شما میشود..
9. مشکلات موجود در فایل Robot.txt
از فایل Robot.txt می توانید برای راهنمایی ربات های موتورهای جستجوگر و دیگر ربات ها استفاده کنید و اگر می خواهید دسترسی آن ها را به بعضی از صفحات محدود کنید بهترین راه حل استفاده از همین فایل در شاخه اصلی سایت خود ( مثل http:/mrsz.ir/robot.txt ) است. اما در بعضی از موارد به دلیل دقت نکردن وبمسترها محتویاتی در این فایل قرار میگیرد که ممکن است موتورهای جستجوگر را از دسترسی به قسمت زیادی از سایت مربوطه منع کنند. پس در هنگامیکه متوجه کاهش رتبه سایت خود شدید حتماً سری به این فایل بزنید تا متوجه شوید توسط شما و یا دیگر اسکریپتهای که از آن ها استفاده می کنید در هاست خود تغییرات مضری در این فایل ایجاد نشده باشد.
10. وجود کدهای مخرب در صفحات سایت شما
بسیاری از وب مسترهای وب سایت به نکاتی مانند کاهش رتبه بعد از هک شدن سایت آن ها و … اشارهکرده بودند و در بیشتر این موارد چیزی که بعد از آنالیز صفحات موجود در سایت آن ها متوجه شدیم این بود که هکر یا برنامه مخربی که سایت آن ها را هک کرده بوده است در بعضی از صفحات به کد قالب سایت مربوطه چند خط کد مخرب که معمولاً برای سرقت اطلاعات شخصی افراد و یا لینک دادن به سایت خاصی است اضافه شده بود.
پیشنهاد می کنم مقاله افت رتبه سایت شما در گوگل چه دلایلی دارد؟ را هم بخوانید.
یکی از مهمترین دلایل کاهش رتبه سایت شما نیز در موتور جستجوگر گوگل می تواند وجود همین کدهای مخرب در صفحات سایت شما باشد که گوگل در صورت متوجه شدن آن توسط ربات های خود یا به صورت کلی سایت شما را در صورت تعمیر نکردن آن توسط شما از نتایج جستجو پاک می کند و یا در ابتدای تشخیص این مسئله در پایین نتایج جستجویی که مرتبط با سایت شما است از عباراتی مانند “این صفحه ممکن است به سیستم شما صدمه بزند” را نمایش می دهد تا به کاربران اینترنتی نیز این مسئله را خبر رسانی کند و معمولاً کاربران با دیدن این عبارات در پایین نتایج مرتبط با سایت شما بر روی لینک های سایت شما کمتر کلیک می کنند و خود این مسئله باعث کاهش درصد CTR ( تعداد نمایش صفحات سایت شما در نتایج جستجو به تعداد کاربرانی که از این طریق به سایت شما وارد شده اند ) سایت شما در موتور جستجوگر گوگل می شود که یکی از پیامدهای این موضوع کاهش کلی رتبه سایت شما است.
منبع : بهینه سازی وب
برندسازی شخصی یا پرسونال برندینگ، از جمله موضوعاتی است که این روزها خیلی رایج شده است. کمتر مشاوری را در حوزه مدیریت و روانشناسی میتوانید بیابید که در این زمینه صاحب نظر نباشد.
بنابراین شاید مطرح کردن این بحث از طرف کسی چون من، که خود یک برند شخصی محسوب نمیشود، کاری جسورانه یا حتی نادرست تلقی شود. اما واقعیت را بخواهید اگر چه طراحی برنامه های برندسازی شخصی کاری تخصصی است و از غیرمتخصصانی چون من برنمیآید، اما تشخیص خطا در برندسازی شخصی، کار چندان دشواری نیست و گمنامانی چون ما هم میتوانند در آن زمینه نظر دهند (دوستی دارم که همیشه میگوید: من هرگز نمیتوانم بدون دستگاه و امکانات و تجهیزات کارگاهی، به تو اطمینان دهم که ماشین تو سالم است. اما خراب بودن را هر غیرمتخصصی هم متوجه میشود).
متاسفانه حوزهی برندسازی شخصی، چه در زبان فارسی و چه در زبان انگلیسی، چندان غنی نیست. منابع بسیار محدودی وجود دارند و آنها هم چندان قوی نیستند. اصولاً باید کسانی که برند شخصی معتبری دارند دربارهاش بنویسند و به نظر میرسند که چنان افرادی دوست ندارند به بهانهی چنین موضوعی، شخصیترین بخشهای مربوط به الگوی رفتاری و برنامه ریزی خود را برملا کنند.
من فهرستی از برخی منابعی را که در زبان انگلیسی در اینباره منتشر شده، در انتهای این نوشته آوردهام. خودم هم یک بار چند دقیقهای دربارهی برندسازی شخصی حرف زدم که در آرشیو فایلهای رادیو متمم موجود است و شاید شنیده باشید. اما در اینجا بیشتر مواردی را که به چشمم خورده است، بدون تقدم و تاخر خاص و بدون هرگونه ادعایی در مورد صحت علمی و عملی آنها، صرفاً به عنوان نظراتی شخصی مینویسم:
برندسازی شخصی و مقایسه آن با مفهوم شهرت
قبل از هر چیز، باید شهرت را از مقوله برندسازی شخصی تفکیک کنیم. شهرت مقولهی جدیدی نیست. از کهنترین تمدنها هم که سراغ بگیرید، مشاهیر مختلفی در آنها بودهاند و تنها اتفاقی که در طول این هزاران سال افتاده است، ریشهها و دلایل کسب شهرت تغییر کرده است. زمانی در یونان باستان، خطیبان و سیاستمداران معروف بودند. در امپراطوری روم، شهرت از آن فرماندهان جنگ بود. کسانی که مردم، عموماً آنها را به چهره نمیشناختند. اما نام آنها، تقدس و احترام به همراه داشت. کشیشان، مشاهیر قرون وسطی بودند و دانشمندان و فلاسفه، عصر روشنگرانی را به نام خود سند زدند. نویسندگان مطرح، در قرن اخیر به باشگاه مشاهیر پیوستند و پس از ظهور رسانههای جمعی تصویری مانند تلویزیون، نسل جدیدی از مشاهیر، به باشگاه صاحب نامان قدیمی و دارندگان برند شخصی افزوده شدند.
به عبارتی، عموم کسانی که ما به عنوان صاحبان بزرگ برند شخصی میشناسیم، مشاهیر بودهاند که به سبب شغل و موقعیت اجتماعی خود، مورد توجه عامه مردم قرار گرفتهاند. برندسازی شخصی – لااقل آنطور که در ذهن عموم ما شکل گرفته است – به روندی معکوس فکر میکند. به این معنا که من شغل و موقعیت اجتماعی برتر، ندارم و احساس میکنم که با استفاده از برندسازی شخصی میتوانم در این هیاهوی شلوغ جامعه، قدی بلندتر از اطرافیان داشته باشم. تفاوت شهرت به معنای قدیم آن و برندسازی شخصی به معنای جدید آن، چیزی شبیه تفاوت یک دختر قد بلند با دختری کوتاه قد است که کفشی با پاشنهای به ارتفاع خود، به پا میکند.
این معنا از برندسازی شخصی، صرفاً نظر من نیست. کافی است نگاهی به ویکی پدیا و تعریف آن از برندسازی شخصی بیندازید. کتابی که به عنوان نخستین توجه به برندسازی شخصی معرفی شده، کتاب Think and Grow Rich ناپلئون هیل است که مشخصاً خطاب به آدمهایی است که هنوز در ابتدای مسیر رشد و ثروت هستند. مقالهی لر و سالیوان هم که به عنوان مرجع معرفی شده، به این نکته توجه دارد که برندسازی شخصی چگونه میتواند مسیر شغلی ما را در آینده بهبود دهد. به عبارتی، ظاهراً مخاطب بخش قابل توجهی از متخصصان برندسازی شخصی، جامعهی گمنام جویای نامی هستند که دوست دارند از برند شخصی به عنوان ابزاری برای پیشرفت و سکویی برای پرتاب به موقعیتهای بالاتر استفاده کنند.
در اینکه بسیاری از سیاستمداران جهان و مشاهیر هالیوود، مشاور برندسازی شخصی دارند شکی نیست. اما فکر نمیکنم آن چیزهایی که ما در مورد برندسازی شخصی میشنویم، همان چیزهایی باشد که آنها میشنوند.
چرا برندسازی شخصی، اخیراً به صورت گسترده مورد توجه قرار میگیرد؟
به هر حال، با اطمینان نسبتاً زیادی میتوان گفت که ظهور شبکه های اجتماعی در جهان و رواج تب آنها در ایران، یکی از ریشه های جدی شدن برندسازی شخصی بوده است. ضمن اینکه شبکه های اجتماعی رسانه هایی ارزان قیمت یا رایگان به نظر میرسند و هر کسی فکر میکند حالا که رسانه ای در اختیار دارد، میتواند به برندسازی شخصی فکر کند، انبوه اعداد و ارقامی که با حضور در این رسانه ها، به سمت ما هجوم میآورند، اندیشیدن به برند شخصی را جدیتر کرده است.
خلاصه این مقدمهی طولانی اینکه ظهور شبکه های اجتماعی، ارزان شدن رسانه، عددی بودن و امکان مقایسه کمی موقعیت خود با دیگران در شبکه های اجتماعی، از جمله مواردی محسوب میشوند که تب برندسازی شخصی را جدیتر از گذشته کردهاند.
در این جا، با توجه به برخی از رایج ترین خطاهای حوزه برندسازی شخصی، بر چند نکته تاکید کنم:
* برندسازی شخصی به خودی خود، یک محصول و دستاورد نیست. بلکه لباسی است که بر تن محصول و دستاوردهای قبلی ما پوشانده میشود. شاید فردی که یک کسب و کار موفق دارد، بخواهد به برند شخصی خود فکر کند. شاید یک بازیگر یا کارگردان معروف سینما، در این اندیشه باشد که مردم او را چگونه میبینند یا او دوست دارد مردم او را چگونه ببینند. شاید یک فوتبالیست به برند شخصی فکر کند و مثلاً این سوال برایش مطرح باشد که داشتن یک فروشگاه پوشاک ورزشی، به تقویت برند و شنیده شدن نامش بیشتر کمک میکند یا صرفاً کسب درآمد از یک برند شخصی است که قبلاً ساخته شده. اساساً هرکسی که به صورت پیوسته روبروی مردم قرار میگیرد یا مورد توجه رسانه هاست، طبیعی است به این فکر کند که چه تصویری از او در ذهن مردم شکل میگیرد یا دوست دارد شکل بگیرد.
باید بدنی باشد تا برایش به دنبال لباسی بگردیم. اگر من تا کنون هیچ نوع سابقهی کار و فعالیت جدی نداشته ام، نمیتوانم با حضور در فیس بوک و اینستاگرام و شبکه های اجتماعی و پرداخت پول و خریدن صفحه در نشریات مکتوب، برندسازی کنم.
* برندسازی شخصی، نیازمند زمان زیادی است. مردم، عموماً به حرفی که خود ما در مورد خودمان میزنیم، چندان توجه نمیکنند. بلکه منتظر میمانند تا ببینند دیگران در مورد ما چه میگویند. من میتوانم اینجا ادعا کنم که مشهورترین فرد ایران هستم! اما شما وقتی چنین ادعایی را باور میکنید که از دوستانتان در مورد من بشنوید. میتوانم بگویم موفقترین مشاور مدیریت هستم. اما تا شما نام من را از زبان چند مدیر موفق نشنوید، توجهی به ادعای من نمیکنید. خلاصه ماجرا اینکه برندسازی شخصی، در نهایت توسط دیگران انجام میشود و نه خود ما.
آنچه که فرد میتواند در این میانه انجام دهد، شکل دادن به یک جامعهی کوچک مرجع است. به معنای اینکه اگر من بازیگر خوبی هستم، تعدادی کارگردان وجود داشته باشند که از کار من دفاع کنند و بخشی از جامعه هم در مورد کار حرفهای من صحبت کنند. اگر پزشک یا روانشناس خوبی هستم، گروهی از مراجعه کنندگانم من را تبلیغ کرده و از من دفاع کنند. اگر یک نویسنده هستم، خوانندگانی داشته باشم که نخستین تیراژ من را بخوانند و از آن دفاع کنند.
جی کی رولینگ را رسانهها رولینگ نکردند. اتفاقاً ناشران و رسانهها، همیشه او را رد کردند. فقط وقتی مردم کتابش را خریدند و به دیگران توصیه کردند و تیراژ فروش بالا رفت به ارقام میلیونی رسید، رسانهها تازه برای جلب مخاطب خود، به این پدیده توجه کردند. در ایران هم مثال از این دست کم نیست.
همه اینها به آن معنی است که برندسازی شخصی، نیازمند زمان است. درست مانند کاشتن یک دانه و انتظار کشیدن برای اینکه رشد کند و قد بکشد. شاید بتوان با آب و خاک و غذا و نور بهتر، به رشد سریعتر این گیاه کمک کرد، اما نمیتوان با فشار رسانهای، یک دانه را ترغیب یا تشویق کرد که یک شبه، به یک نهال واقعی ثمربخش تبدیل شود.
* در برندسازی شخصی موفق، ابتدا مردم به سمت شخص میآیند و نه اینکه شخص به سمت مردم برود. کافی است سری به دنیای اهل هنر بزنید. کیارستمی یا اصغر فرهادی، کارشان را کردند. کارشان خوب بود. مورد توجه قرار گرفت. مردم به سراغشان رفتند و از آنجا به بعد، ممکن است مسئله برند برای آنها جدی شود. چه آنکه، کم نیستند مشاهیری که برند شخصی را جدی نمیگیرند و زندگی خود را میکنند و دغدغهی آنها این نیست که مردم در مورد آنها چه فکر میکنند و یا حضور رسانهای آنها چگونه است.
احد عظیم زاده، بهروز فروتن، سلیمانی کاله و بسیاری از کسانی که ما به عنوان مدیران موفق کسب و کار میشناختیم و میشناسیم، کارشان را کردند. حالا که در سمینارهای مدیریتی مختلف دعوت میشوند و سخنرانی میکنند، ممکن است به برند شخصی خود فکر کنند. اثر یک نفر که از یک برند شخصی دفاع میکند بیشتر از صدها نفر است که صاحب برند به سراغشان برود و از آنها بخواهد که به او و کار او توجه کنند.
این فلسفه را میتوانید در جزئیترین رفتارها هم مورد توجه قرار دهید. از میان صفحات اینستاگرام یا فیس بوک یا هر شبکه اجتماعی دیگر، شما وقتی به یک صفحه وفادار میشوید که خودتان آن را پیدا کنید. اما آیا به روش رایج در ایران دقت کردهاید؟ من حداقل پنج نفر را میشناسم که تقریباً هر هفته، تمام کسانی را که صفحه اینستاگرام من را فالو میکنند، فالو میکنند و حتی بعد از رد شدن درخواستشان، چون هیچ آماری ندارد که چه کسی را فالو کردهاند، هفتهی بعد دوباره همین کار را تکرار میکنند. در این میان، شاید کسانی را پیدا کنند که با آنها آشنا شوند و حتی به کار آنها علاقمند شوند. اما هرگز نمیتوان چنین فردی را، با فرد دیگری مقایسه کرد که به تلاش و جستجو یا به توصیهی دوستانش، به سراغ صفحهی آنها برود.
شبیه همین ماجرا در مورد ارسال پیامک و پیامهای وایبری و ایمیلهای تبلیغاتی هم وجود دارد. امروزه با توجه به گسترده بودن زیرساختهای ارتباطی، ملاحظهی حریم شخصی دیگران، عملاً به درک و شعور خودمان برمیگردد. چون ابزارهای ارتباطی، آن دیوارهای محکم و بلند سابق را به دور خانههای ما ندارند. هر نوع ارسال پیام یا ایمیل یا پیامک به کسی که صریحاً برای دریافت آن، تقاضا نکرده است، تجاوز به حریم دیگران است و نمیتواند به برندسازی منجر شود.
البته این کار اگر چه برای برندسازی شخصی زیانبار است، همچنان میتواند به عنوان مصداق خاصی از تبلیغ مقبول باشد. اگر چه این نوع خاص از تبلیغ در زیرمجموعه Interruption Marketing یا بازاریابی با ایجاد مزاحمت و وقفه در کار دیگران، طبقه بندی میشود که بهترین متد تبلیغ نیست (اگر چه رایج ترین است).
البته ریشهی این ماجرا، به همان صبور نبودن باز میگردد. چون کمتر کسی حوصله دارد یک یا دو یا سه سال بنشیند تا مردم او را پیدا کنند. اساساً اگر چنین حوصلهای بود، کاری کرده بود و مردم تا کنون پیدایش کرده بودند. اما در این شیوه، فرد میخواهد راه چند ساله را با چند شب بیداری در رختخواب وکلیک کردن روی تک تک افراد جامعه، طی کند! کمتر کسی دقت دارد که این شیوه، با پخش تراکت در سر میدانها که سالها پیش رواج داشت، هیچ تفاوت ماهوی ندارد.
* برندسازی شخصی با ایجاد یک تصویر رویایی ایدهآل فرق دارد. برند شخصی وقتی تاثیرگذار است که با واقعیت فرد، منطبق باشد. اگر من محمدرضا شعبانعلی، یک جمله حرف ادبی هم بلد نیستم بزنم، با انتشار متون ادبی و مقالات وزین و روخوانی از نوشتههای ادبی دیگران، به یک شخصیت فرهنگی مبدل نمیشوم. دیر یا زود، مردم مرا در جایی خواهند دید و میبینند که من، در وصل کردن مسند و مسند الیه جمله هم، چه عذاب الیمی را متحمل میشوم. اگر فردی عصبی باشم، نمیتوانم چهرهای خونسرد و آرام از خودم ایجاد کنم. دیر یا زود، فرصتی پیش میآید و مردم، آن چهره را هم میبینند و هیچ چیز برای مردم هیجان انگیزتر از این نسیت که تعارضی بین برند شخصی ساخته شده و واقعیت زندگی ببینند.
برندسازی شخصی، زمانی اثربخش است که خودم باشم و خودم را بپذیرم و آنطور که هستم، با همه قوتها و ضعفهایم، روبروی مخاطب بایستم.
* برندسازی شخصی، با ایستادن کنار همهی افراد صاحب نام و صاحب برند، تفاوت دارد. کم نیستند کسانی که هر روز، با این و آن عکس میاندازند و منتشر میکنند. امروز با این حرف می زنند و فردا با آن. شاید آقای دوربین را که زمانی تلویزیون نشانش داد و حتی با او صحبت کرد به خاطر داشته باشید. مرد مشترک همهی عکسهای معروف رسانهای. او در همهی تظاهرات و برنامهها و مراسم، به دنبال دوربین میگشت و به آن لبخند میزد. امروز ماجرا کمی سادهتر شده. به لطف تکنولوژی، آن دوربین معروف را در موبایل جاسازی کردهاند و مشاهیر را هم به هر حال همه جا میتوان یافت. در سمینارها، در جلسات، در هواپیما و رستوران. چنین میشود که انبوهی عکس سلفی و غیرسلفی با مشاهیر منتشر میشود. من هر روز در آغوش این هستم و در پشت آن. با یکی دست میدهم و از دیگری امضا میگیرم.
جامعه مخاطب، در تعریف دقیق هویت یک برند شخصی، به برندهای شخصی و تجاری دیگری که به او مرتبط و متصل هستند و با او تداعی میشوند، توجه دارد. اگر یک برند شخصی را در کنار هر فرد مربوط و نامربوطی ببیند، در بهترین حالت، او را با یک مجری برنامه تلویزیونی یکسان فرض میکند. بگذریم از اینکه مجریها هم این روزها آموختهاند و هر کدام، سبک خاصی از برنامه ها را اجرا و هدایت میکنند.
* به دست آوردن دل همه، با برندسازی شخصی تفاوت دارد. این توصیه که چنان با نیک و بد خو کنیم که پس از مردن، مسلمان به زمزم شوید و هندو بسوزاند، در عمل مصداقهای خیلی معدود و کمی داشته است. هر برندی همیشه مخالف دارد. من همیشه کسی مانند استیو جابز یا مانند اپل را مثال میزنم که حتی در ایران – که هیچ فعالیت رسمی ندارد – یک برند مطرح محسوب میشود.
در یک مهمانی بنشینید و ببینید که اپل و آیفون، چقدر فحش میخورند و ناسزا میشنوند. قاعدتاً – اگر واژه های استاد مطهری را به عاریه بگیرم – هر وقت «جاذبهای» باشد، «دافعهای» هم هست. از میان برندهای موبایل، به یک برند فکر کنید که نه مخالف دارد نه موافق (اجازه بدهید من مثال نزنم!). به طور قطع میتوان گفت نامی که به ذهن شما میرسد صرفاً یک نام است و نه یک برند مطرح.
دوستانی که هم زمان سنگ ولنتاین و سپندارمذگان را به سینه میزنند، نه دل اینها را به دست میآورند و نه آنها را. مدرنترها، آن را باستان شناس تاریخی و حفار گورهای کهنه میدانند و طرد میکنند و فرهنگ محوران پارس اندیش هم، آنها را به عنوان گم شده در فرهنگ غرب، از خود میرانند. خودشان میمانند و دو شب به یاد ماندنی! (مثالهای دیگر از این دست کم نیست).
بحث در مورد برندسازی شخصی، به اینجا ختم نمیشود. اگر علاقمند باشید میتوانید به کتابهایی مانند Me 2.0و Brand You و You Inc. و The brand called you وانواع کتابهای دیگری که در این زمینه وجود دارد، مراجعه کنید. اما خلاصه بحث همان استعارهای است که همیشه به کار میبرم. تخم مرغ از داخل که رشد کند و بشکند، به یک موجود زنده مولد تبدیل میشود. از بیرون نمیشود به آن زیاد فشار آورد. اگر بشکند، جز درست کردن نیمرو و پر کردن شکم دیگران، کاربردی نخواهد داشت.
از سال قبل آموزش بازاریابی با اینستاگرام را آغاز کردهام و چندین کارگاه تخصصی در این زمینه برگزار کردهایم. در این شماره میخواهم چند ترفند ارزشمند را با شما دوستان همیشگی موفقیت در میان بگذارم.
اگر اکانت اینستاگرام دارید، آیا اینستاگرام را بیشتر چک میکنید یا ایمیلتان را؟ روز به روز بازاریابی با ایمیل سختتر میشود. البته منظورم این نیست که قدرتش را از دست داده یا باید کنار گذاشته شود. هنوز اصلیترین روش ارتباط در بازاریابی اینترنتی همان ایمیل است. ولی اطلاعرسانی، جلبتوجه مخاطب و بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی هر روز آسانتر میشود. دلیل آن است که رسانههای اجتماعی برای مخاطب خیلی بیشتر از سایت ما یا حتی ایمیل شخصی جذاب است.
جای هیچ شکی نیست که اینستاگرام توانسته رتبه اول را در تمام رسانههای اجتماعی موبایل به خود اختصاص دهد. اینستاگرام بیش از ۳۰۰ میلیون کاربر دارد که بیش از ۲۰۰ میلیون از آنها کاملا فعال هستند. یعنی مطالب جدید را میبینند. جالب است بدانید هماکنون بیش از ۲۰ میلیارد عکس در اینستاگرام وجود است، یعنی تقریبا به ازای هر فردی که روی کرده زمین زندگی میکند ۳ عکس وجود دارد!
اگر بتوانیم از اینستاگرام درست استفاده کنیم و ترفندهای آن را بدانیم به راحتی میتوانیم برندمان را محبوبتر کنیم و همچنین محصولات و خدمات را بفروشیم. شما حتی اگر سایت نداشته باشید باز تا حدی میتوانید از روشهای بازاریابی با اینستاگرام استفاده کنید. اگر فرصت بازاریابی با رسانههای اجتماعی را از دست بدهید، یک ابزار تبلیغاتی رایگان و بسیار قدرتمند را کنار گذاشتهاید.
هنگامی که تعداد فالوورهای اینستاگرام سایت مدیرسبز حدود ۱۰۰۰ نفر بود، حدود ساعت ۸ عصر پنجشنبه یک کوپن تخفیف در اینستاگرام گذاشتم و نوشتم فقط تا ۲۳:۵۹ امشب. یعنی آن کوپن فقط برای ۴ ساعت معتبر بود. فقط در آن ۴ ساعت چند میلیون تومان فروش ایجاد شد. اگر همین کار با ایمیل انجام میشد قطعا به این سرعت نتیجه نمیداد. برای دیدن این مورد واقعی میتوانید در اینستاگرام modiresabz را جستجو کنید.
اگر میزان کل فروش را به تعداد دنبالکنندهها تقسیم کنیم میبینیم در این مورد خاص مالی هر فالوور حدود ۴۰۰۰ تومان میشود. یعنی هر دنبالکننده برایمان میتواند ۴۰۰۰ تومان فروش ایجاد کند. بنابراین حتی ارزش دارد بر تبلیغاتی سرمایهگذاری کنیم که نتیجه آن افزایش تعداد هواداران ما شود.
مدل جدید بازاریابی اینترنتی که روز به روز در حال رایج شدن است، هدایت افراد سایت به رسانههای اجتماعی است. پس از آنکه بازدیدکننده دنبالکننده یکی از رسانههای اجتماعی شد، به او دسترسی داریم و میتوانید پیامهای بازاریابی را از این طریق برایش ارسال کنیم.
در ادامه به بررسی ۷ ترفند میپردازیم که میتواند عملیات بازاریابی شما را در اینستاگرام بهبود بخشد.
در اینستاگرام شما میتوانید آدرس وبسایت را در پروفایلتان وارد کنید. اگر وبسایت ندارید بهتر است آن قسمت را خالی نگذارید. مثلا میتوانید آدرس پروفایل لینکدین خود را وارد کنید. اگر سایت دارید بهترین حالت آن است که به جای وارد کردن آدرس صفحه اصلی سایت، افراد را به صفحه فرود خود هدایت کنید. صفحه فرود صفحهای است که در آن ایمیل مخاطب را دریافت میکنید و به ازای آن یک هدیه به او میدهید. هدیه میتواند یک کتاب الکترونیکی رایگان، آموزش صوتی، فیلم یا هر اطلاعات جذاب دیگر باشد.
از عکسهایی استفاده کنید که باعث کنجکاوی شود. اگر عکسهایی بسیار معمولی و حتی با کیفیت عالی منتشر کنید هیچ انگیزهای برای توقف بر عکستان ایجاد نمیکنید. افراد اغلب با عکسهای زیادی مواجه هستند و تنها چیزی که باعث توقف بر یک عکس خاص میشود حس کنجکاوی است. برای ایجاد کنجکاوی روشهای زیادی وجود دارد. مثلا میتوانید از یک محصول از فاصلهای بسیار نزدیک عکس بگیرید که به راحتی قابل حدس زدن نیست. ایده دیگر گرفتن عکس از زاویهای نامتداول است. کمی وقت بگذارید و بر خلاقیت عکسها کار کنید و ببینید چقدر بیشتر موردتوجه قرار میگیرند.
در بخش توضیحات پروفایلتان که Bio نامیده میشود بدیهیات و موارد کلیشهای ننویسید. همچنین از خودتان و کسبوکارتان تعریف نکنید. بلکه فقط بر پاسخ یک سوال متمرکز شوید. چرا دیگران باید شما را فالو کنند؟ مهمترین مطلبی که باعث فالو شدن شما میشود ارائه دلیلی قانعکننده برای این کار است. در واقع خیلی واضح بگویید که با فالو کردن شما چه مزیتی به دست میآورند.
مثال نامناسب: بزرگترین شرکت آموزشی در زمینه بازاریابی و مدیریت
مثال مناسب: با فالو کردن این صفحه با نکات و ترفندهای مدیریتی آشنا شوید و برای خرید از سایت کوپنهای تخفیف دریافت کنید.
در صفحه اینستاگرام مدیرسبز چند تست انجام دادیم تا ببینیم بهترین راهکار برای هدایت افراد از اینستاگرام به سایت و ایجاد فروش چیست. فرض کنیم میخواهید برای اعضای اینستاگرام خود یک فروش ویژه بگذارید و ۲۰ درصد تخفیف بدهید. اعلام این موضوع که محصولات ۲۰ درصد تخفیف دارند جذابیت چندانی ایجاد نمیکند. بهترین کار آن است که یک کوپن تخفیف ۲۰ درصدی به صورت کاملا انحصاری در اختیار دنبالکنندگان شما در اینستاگرام قرار دهید. در سایت و جاهای دیگر هیچ صحبتی از این تخفیف نکنید.
یکی از کارهای بسیار اشتباه که توسط بسیاری از بازاریایان اینترنتی انجام میشود، انتشار تمامی پستها در تمام رسانههای اجتماعی و شبکههای اجتماعی است. یعنی فرض کنید شما یک فروش ویژه دارید. این مطلب را در فیسبوک، اینستاگرام، لینکدین و … اعلام میکنید. پس از مدتی کاربران میبینند که رسانههای اجتماعی شما کپی همدیگر هستند. بنابراین به این نتیجه میرسند که لزومی ندارد تمام آنها را دنبال کنند. کافی است گاهی به یکی از آنها نگاهی بیندازند. البته گاهی لازم است مطلبی را در تمام رسانهها منشتر کنید، ولی در هر رسانه مطالب اختصاصی هم داشته باشید.
عکس پروفایلتان را ماهی یک بار عوض کنید! شاید این مورد کمی عجیب به نظر برسد، ولی این کار باعث میشود از دید اینستاگرام کاربر فعالتری محسوب شوید. هرچه کاربر فعالتری باشید، عکسهای شما در نتایج جستجوی اینستاگرام جایگاه بهتری خواهد داشت و احتمال دیده شدن عکسهایتان و فالو شدن شما بیشتر میشود.
شاید فکر کنید اکانت من کاملا تجاری است و مثلا لوگوی شرکت را به عنوان عکس پروفایل قرار دادهام. چگونه میتوانم هر ماه آن را عوض کنم؟ با کمی خلاقیت این کار انجامپذیر است. میتوانید به مناسبتهای مختلف لوگو را کمی تغییر دهید. مثلا با شروع زمستان میتوانید چند دانه برف به لوگو اضافه کنید. یا با شروع بهار زمینه لوگوی شما گل و گیاه باشد. حتی گاهی میتوانید بر عکس پروفایلتان بنویسید: فروش ویژه!
در اینستاگرام به آموزش بپردازید. شاید بلافاصله بگویید کار من آموزش نیست. مثلا فروشگاه لوازم اتومبیل دارم. حتی اگر لوازم اتومبیل میفروشید کار اصلی شما آموزش است. البته منظور از آموزش ارائه نکات و ترفندهایی درباره لوازم اتومبیل است. همچنین میتوانید نکاتی را بگویید تا مخاطب با خواندن آن بتواند خرید بهتری انجام دهد. در آموزشها توضیح دهید چگونه میتوان تشخیص داد محصول کیفیت مناسبی دارد یا خیر. درواقع اغلب خریداران به کمک و آموزش نیاز دارند و ترجیح میدهند محصول را از کسی بخرند که آموزش بهتری میدهد. یکی از دلایل موفقیت دیجیکالا همین است. اغلی افراد برای کسب اطلاعات درباره محصول و مقایسه محصولات به سایت مراجعه میکنند، سپس به خریدار تبدیل میشوند.
منبع : مدیر سبز